درسهایی از بازجویی سیاسی 2

دو نکته از بحث قبل راجع به موارد پیش از دستگیری که فراموش کردم در قسمت نخست به آنها اشاره کنم:
1) فایل های الکترونیکی: کامپیوتر ، موبایل و فایلهای محتوی آن یکی از مهمترین مدارکی است که نیروهای اطلاعاتی به محض ورود به مکان یا بازداشت متهم سریعا و در اولین اقدام نسبت به ضبط و مهر و موم آن اقدام می کنند. با توجه به اینکه زمان بازداشت تقریبا غیر منتظره و انجام آن به سرعت اتفاق می افتد ، تنها راه آمادگی قبلی است . الف) کامپیوتر : 1)قبل از هر چیز برای سیستم خود یک pass word مناسب برگزینید .بهتر است pass word نام ، فامیل ، شماره تلفن ثابت یا موبایل ، تاریخ تولد به شمسی یا میلادی و ... سایر مسائل عمومی شما که تعدادی افراد از آن اطلاع دارند نباشد.یکی از بهترین روشهای پسوردگذاری (علاوه بر روشهای مرسوم مثل یوزر اکونت) که در xp من دیدم این است: روی گزینه run کلیک کرده و در کادر باز شده تایپ کنید syskey. از میان سه انتخابی که پس از تایید این دستور برای شما امکانپذیر است گزینه update را انتخاب کرده .اکنون می توانید pass word ی برای کامپیوترتان انتخاب کنید و در قسمتهای پایین هم تنظیمات دیگری قابل انجام است که مثلا قفل فقط با یک فلاپی مخصوص باز بشود. خاطر نشان می کنم در صورت فراموشی این password ورود به ویندوز برای شما هم امکانپذیر نیست .2) همواره از uptodate بودن یک آنتی ویروس کامل و جامع اطمینان حاصل کنید . برای دوستانی که در ایران هستند بهتر است از مجموعه های روسی مثل nod32 یا kaspersky استفاده کنند چون اینها در ایران راحتتر به روز می شوند. در صورتی که از لپ تاپ استفاده می کنید از روشن بودن دیواره آتش یا firewall هنگام استفاده مطمئن شوید.و مطمئن شوید که سیستم بلوتوث اشتباها فعال نباشد.3)همواره سابقه کامپیوتر خود را پس از هر بار استفاده کاملا پاک نمایید . مثل فایلهای داخل cookie ها ، temp ها، internet temporary files و.. که همه اینها در تنظیمات مربوط به user که از آن استفاده می کنید وجود دارند .هم در سیستم عامل xp و هم vista تقریبا مسیر دستیابی به آنها یکی است. از طریق خود کادر browser ی (مثل IE,FIREFOX , MOZILLA,…) که استفاده می کنید هم برخی از این اعمال قابل انجام است مثل clean history که معمولادر منوی internet option است. همچنین ریل پاکسازی yahoo messenger که بدین شکل انجام میگیرد : C:\Program Files\yahoo \messenger\profiles که در انتهای این مسیر شما پوشه ای می بینیدکه محتوی عنوان یا عناوین شناسه های یاهو مسنجر شماست که از طریق همین کامپیوتربه اینترنت متصل شده اید . (امیدوارم مسیر را درست نوشته باشم چون از ذهنم نوشتم ولی به هرحال نود درصد درست است) پس از هر بار استفاده و اتصال به اینترنت محتویات این فایل را کاملا پاک نمایید.4) فایلهای مربوط به کارهای سیاسی تان ،کتابهای الکترونیکی ممنوعه ، فیلمها و عکسهای شخصی مخصوصا اگر در فضای رمانتیک گرفته شده یا دوست دختر یا دوست پسرتان در آن است را همواره روی فلش cd,dvd و... نگه دارید ازآنها به تعداد مورد نیاز کپی گرفته و در جای کاملا مطمئن (دور از محل سکونت و کار) نگهداری کنید.از ذخیره کردن آنها روی کامپیوتر ویا لپ تاپ اکیدا خودداری کنید 5) پس از هر بار چت کردن با یاهو با استفاده از گزینه clean history (که می توانید آنرا درمنوی yahoo messenger پیدا کنید)کلیه مکالمات خود را از بین ببرید. به هر حال اینها حداقل تنظیمات و پاکسازی مورد لزوم بود که تاجاییکه ذهنم یاری کرده ذکر کردم و علاقمندان بهتر است از منابع و نوشتجات مربوط به امنیت اطلاعات استفاده کنند.زیرا بحث ارتباطات اینترنتی و امنیت فایلهای الکترونیکی در شرایط حاضر اولا بسیار بسیار مهم است و ثانیا یک بحث تکنیکی –فنی روز است. ب) موبایل :1)برای دستگاهتان از یک password مناسب (با شرایط فوق الذکردر آیتم قبلی) انتخاب کنید. 2) همواره موبایلتان را همراه داشته باشید و حتی در وقت نهار، دستشویی ، نماز و...آنرا ترک نکنید.3) شماره تلفن دوستان و همکارانی که در جریانات و اعمال سیاسی شما دخیل ، همراه یا مطلع هستند را حتی الامکان فقط به ذهن بسپارید و از ذخیره سازی آن در تلفن همراه اکیدا خود داری نمایید .برای تماس با ایشان نیز حتی الامکان از تلفن های اعتباری غیر قابل ردیابی یا صعب الکنترل مثل تلفن کارتی خیابان استفاده نمایید .4) از اس ام اس پراکنی غیر صروری و تفریحی با ایشان بپرهیزید. اگر اس ام اس ضروری لازم شد با رعایت کلیه جوانب ایمنی (که در قسمت ارتباطات تا حدی به آن اشاره شد) این کار را انجام دهید .5) هر اس ام اس حاوی نکات مساله دار را در اولین فرصت از دستگاه پاک نمایید.6)همواره از خاموش بودن بلوتوث دستگاه خود اطمینان حاصل کنید، درخواست ارتباط بلوتوثی را از طرف درخواست کننده ناآشنا قاطعانه رد کنید .نرم افزارهای مجانی و فراوانی الان در بازار وجود دارد که به محض تایید ارتباط بلوتوثی از طرف شما به سرعت دستگاهتان را هک می کنند و کلیه اطلاعات سیم کارت و دستگاه موبایلتان در دسترس قرار می گیرد . خوشبختانه اکثر این نرم افزارها زمانی عمل می کنند که توسط خود قربانی آگاهانه یا نا آگاهانه با آنها همکاری شود(دکمه ای زده شود) پس اولا همواره گوشیتان در حالت قفل امنیتی تنظیم باشد و ثانیا هیچ درخواست ارتباطی را که نمی شناسید تایید نکنید .
2) ازدواج: قبل از ورود به این مطلب در مورد کتابهایی که مطالعه شان بی فایده نیست، که در قسمت اول این مقاله نوشتم ، می خواستم به یک کتاب دیگر اشاره کنم که می تواند مورد استفاده رفقایی قرار گیرد که می خواهند مشی "کار چریکی شهری" را دنبال کنند. البته من خودم هرچه گشتم این کتاب را پیدا نکردم و آنرا نخواندم اما با اشارت رفیق شهید حمید اشرف(از کادرهای بالای سازمان چریکهای فدایی خلق قبل از انقلاب) در جزوات اش می توان فهمید حاوی نکات آموزنده بسیار مهمی در این زمینه است . این کتاب نوشته "کارلوس ماریگلا" و حاصل تجربیات جنگ چریکی در برزیل است و تصور می کنم نام آن 7 فرمول جنگ چریکی(تردید از من است) باشد. اما در مورد بحث ازدواج و وابستگی عاطفی:الف)واقعیت این است که هرگونه وابستگی عاطفی به درجات متفاوتی(بستگی به اخلاق فرد دارد) مقاومت ، انعطاف و چابکی فکری-عملیاتی فرد مبارز سیاسی را تنزل می دهد. ولی اگر اصراری بر ارتباط با جنس مخالف (موافق!) به هر شکلی هست ، بهتر است یک سری ملاحظات در نظر گرفته شود.1)نخستین و به نوعی مهم ترین موردی که باید رعایت شود انتخاب جفت مناسب برای ازدواج یا دوستی است . به غیر از مواردی که یک فرد سازمانی با انتخاب نوع زندگی تشکیلاتی ، جفت خود را زیر چتر امنیت و نظارت سازمان متبوعه انتخاب می کند یا (قبول می کند) ، برای بقیه افراد عادی اگر که نظر بر این است که این جفت شدن به درجاتی در کار سیاسی ملحوظ شود ، اکیدا توصیه می گردد ،جفت بر اساس حداکثر انطباق خط فکری انتخاب شود ، تازه حداکثر انطباق در گفتار هم به واقع نمی تواند ضامن رعایت جوانب امنیتی و اثربخشی ارتباط از لحاظ تامین هدف (ارتقای کمی-کیفی فعالیت سیاسی) باشد ،زیرا افراد در جریان پراتیک و زیر ضرب عکس العملهایشان غیر قابل پیش بینی است. ولی انطباق حداکثری خط فکری حداقل سطحی از امنیت است که باید رعایت شود. در غیر این صورت باید خود را برای ارایه یک شخصیت دوگانه با تمامی ریسکها و صعوبت هایش در یک مدت زمان طولانی اماده کنید. مخصوصا اگر رابطه همسری باشد مخفی نگه داشتن نیمی از شخصیت، کاری بسیار پرهزینه ، پر ریسک و دلهره آور است.در این خصوص اگر که قرار است زندگی مخفی سیاسی در کنار زندگی زناشویی انجام گیرد ، باید از برازش (تامین سطحی از اطمینان )برخی فروزه های اخلاقی-شخصیتی خود مطمئن شوید یا به تقویت مجدانه و آگاهانه آنها بپردازید. از مهم ترین فروزه های مورد نیاز در این بحث داشتن اعتماد به نفس و حضور ذهن بالا ، خونسردی ، انعطاف روحی برای تسلط بر احساسات متضادی که همزمان بر فرد وارد می شود و کلا انرژی جسمی-روحی برتر نسبت به دیگران ،خستگی ناپذیری و همچنین پرهیز از یکسری فروزه های اخلاقی نظیر پرگویی ، خودنمایی ، نومیدی و .... اینها و خیل دیگری الزامات از حداقل های انجام ایمن زندگی دوگانه –دوشخصیتی است.پس توصیه می شود اگر فردی اینها را نمی تواند انجام دهد یا این خصوصیات را به حد کافی در خود سراغ ندارد بهتر است راجع به جفت یابی به طور اساسی بازنگری کند. در این زمینه هم یکبار دیگر فرصتی پیش می آید تا با تاصی به زندگی مبارز بزرگ دوران ما، شادروان بیژن جزنی یک نوع مفید و اثربخش زندگی زناشویی در کنار فعالیت های سیاسی را ببینیم. همسر بیژن (میهن قریشی) از یاران و همراهان دوران نوجوانی و جوانی وی بوده است . زمانی که در فاصله بین سالهای 1324 تا 1332 شورشها و دمونستراسیونهای اجتماعی-صنفی-سیاسی به شکل پر نوسانی امکان بروز می یابد ، انرژیک ترین و پاک بازترین جوانان کشور در فرمت سازمان جوانان حزب توده (که آنزمان در مجموع به عنوان سازمانی با نقش غالب عناصر نسبتا مترقی در سطوح مختلف آن به عنوان حزبی پیشرو و تاریخ ساز مطرح بود) در بسیاری از صحنه های رزم و جنگ و گریز خیابانی بیژن و میهن ضمن شرکت در کنار یکدیگر ، از نزدیک سطح فدا و پاکبازی و خلوص عقیده یکدیگر را خواسته و ناخواسته می بینند.پس از کودتای 28 مرداد 32 نیز که تقریبا شرایط عینی هر گونه شورش و اعتراض اجتماعی از بین می رود ، بیژن و میهن پس از ازدواج با تحلیل منطقی و منطبق با یکدیگر تصمیم می گیرند تا بروز شرایط عینی انقلاب فقط به مطالعه و کار مشغول شوند و به نوعی دوران انتقال را به مثمر ثمر ترین شکل ممکن سپری می کنند.تا اینکه پس از این دوره آرامش به زمان آزمون می رسند و بقیه داستان نیز که همه می دانند. این نمونه ای برتر از آگاهی و فدای حداکثری است.
با ذکر شرایطی که مربوط به رعایت موارد قبل از دستگیری بود و تازه من شاید یک دهم آن را هم نتوانستم بازگو کنم، شاید شخصی به این نتیجه برسد که پراتیک سیاسی کاری بسیار دشوار وبا توجه به انبوهی از آمادگیهای جسمی-روحی-شخصیتی و آگاهیهای فنی-عمومی و سیاسی، حداقل ترین سطح استاندارد آن بسیار بالاست. اگر چنین فکری می کنید باید بگویم حق باشماست. به دریا مرو گفتمت زینهار وگر می روی تن به طوفان سپار به دلیل اینکه : فدایی ندارد زمقصود چنگ وگر بر سرش تیر بارند و سنگ
پس از دستگیری:در هنگام دستگیری : الف)همانگونه که در اپیزود نخست (درقسمت قبل از دستگیری) توضیح دادم ،همیشه آماده باشید تا هیچ وقت غافلگیر نشوید. یکی از مصادیق آمادگی ،کنترل دائمی مدارک همراهتان است. یعنی قبل از هر چیز بدانید به چه مسائل یا اشیایی ،مدرک اطلاق می شود . در هر لحظه به چه تعداد و از کدام نوع و به چه شکلی آن مدارک را با خود حمل می کنید و سریعترین راه حل ممکن برای از بین بردن آنها در کمتر از چند ثانیه(قورت دادن کاغذ،شکستن دیسک کامپیوتری، در آب انداختن قطعات الکترونیکی و ...) چیست. همه اینها فاکتور عکس العمل انقلابی شما را بالاتر می برد. اما لحظه عمل و خونسردی زیر ضرب و تهدید بحث دیگری است که فقط از شجاعت و جسارت ذاتی افراد قوی(جسمی-روحی) می توان انتظار واکنش دقیق ،سریع و موثر داشت. ب) لحظه بازداشت در یک مکان عمومی: برخلاف خواسته مامورین در باره سکوت و حفظ ظاهر و انجام رفتار عادی ، شما در حال گذراندن یکی از حساس ترین مراحل زندگی سیاسی تان در همان چند لحظه ، یعنی حدفاصل محل دستگیری تا انتقال به خودرو ی مامورین هستید. از این لحظات حداکثر بهره را بگیرید.از آنجا که ممکن است شما برای مدت نامعلومی به مکان نامعلومتری منتقل شوید ، از آنجا که ممکن است در حین پروسه بازجویی در بازداشتگاه حوادث تلخ (حوادث منجر به مرگ متهم در زمان بازجویی که متاسفانه بسیار اتفاق افتاده است) ، از آنجا که در همان لحظه اولیه بازداشت مامورین شروع به لجن مالی شخصیتتان می کنند و مثلا در پاسخ نگاههای پرسش بر انگیز رهگذران با عباراتی نظیر " دزدی کرده" ، "جیب براست" ،"معتاد یا مواد مخدر " ومخصوصا "مسائل ناموسی" سعی می کنند با تکرار تاثربرانگیزانه این عبارات ضمن توجیه عمل زشت بازداشت شما در انظار ، از همان لحظه هویت شما به عنوان یک فرد سیاسی را از بین برده و آنرا به یک مجرم عادی با یک جرم سخیف تنزل دهند. این عمل زشت یعنی حمله به هویت سیاسی شما ، ضمن باز کردن راه برای تعدیات بعدی از لحظه بازجویی گرفته تا اخرین روزهای گذراندن حکم، به زعم رژیم باعث جلوگیری از اسطوره سازی از شخصیت شما نیز می شود.پس باید بدانید چند متر یا چند ثانیه ای که در میان جمعیت (به هر تعداد و در هر مکانی که باشد) در معیت مامورین در حال گذر هستید ، یک فرصت بسیار مناسب و به نوعی تکرار نشدنی برای مقایله با توطئه های فوق الذکر است لذا ارزش آن را دارد که به هر شکل و تا هر جایی که امکان دارد از آن به عنوان یک فرصت مناسب مبارزاتی استفاده گردد. در این رابطه انجام کارهای زیر پیشنهاد می شود:1) تسلیم نشدن به سادگی مخصوصا زمانی که در انظار قرار می گیرید باید نشان دهید که دارند شما را به زور می برند2) ضمن داد و فریاد در انظار با تردستی و هوشیاری ،جرم خود را به نحوی با صدای بلند به همه اعلام کنید ، مطمئن باشید توجه حداقل یک گوش شنوا را به خود جلب می کنید . و این می تواند بسیار مهم باشد . توجه داشته باشید البته این کارها بی هزینه نیست و ممکن است در لحظه با مقاومت و تهدید با اسلحه و ضرب و شتم مامورین روبرو شوید ، ولی اصلا نترسید ، اگر قرار است بلایی سرتان بیاورند ، اینجا و در این لحظه نمی توانند کاری بکنند . ممکن است تهدیدتان کنند و به شما بگویند که اینکار شما باعث شدت عمل در مراحل بعدی و بازجویی می شود یا با نرمی از شما بخواهند در صورت همکاری با مامورین و مثلا سکوت و حفظ ظاهر در رفتار بعدی آنها تاثیر دارد. اینجانب باید عرض کنم همه این وعده ها دروغ است و آنها از قبل تصمیم گرفته اند کی ، کجا و چگونه با شما برخورد کنند و مقاومت غیر مسلحانه شما به هر شکلی که باشد حداکثر 5 درصد در برخوردهای بعدی با شما تاثیر دارد. در این رابطه اگرچه خیلی توصیه نمی شود ولی رفتار تهاجمی نزدیکان (والدین و برادر و خواهر) در لحظه دستگیری به جای رفتار منفعلانه و گریه و زاری ، به طرز بسیار موثر و مفیدی در رفتار لحظه ای و آینده مامورین با شما می تواند تاثیر داشته باشد. 3) یکی از بالاترین خطرهایی که کلا شما را تهدید می کند ، بی خبری دیگران مرتبط (رفقای سازمانی،تشکیلاتی، مجامع مربوطه داخلی و حتی خارج از کشوری که متناسب با سطح و نوع فعالیت شما موضوعیت پیدا می کنند) از وضعیت شماست. همانگونه که در اپیزود اول نوشته بودم ، اولین اصل غافلگیر نشدن است و یکی دیگر از مصادیق غافلگیر نشدن این است که ترتیبی اتخاذ کنید که در اولین لحظات پس از دستگیری ،خبر و نحوه وقوع آن به سازمان یا تشکیلات متبوعه و یا افراد و مجامعی که می توانند به هر شکلی پیگیر قضایا باشند برسد . مثلا می توانید یک ایمیل یا آدرس پستی از سوژه مورد نظرتان تهیه کنید و به یکی از اعضای واثق خانواده ،فامیل یا دوستان بسپارید که به محض بروز اتفاقی از این دست برای شما ، آنها را خبر کنند و جزئیات حادثه را تشریح و حتی الامکان رسانه ای کنند.4) خونسردی خود را در لحظات اولیه حفظ کنید . مخصوصا اگر اولین دفعه است که دستگیر می شوید. اگر توسط وزارت اطلاعات دستگیر شوید ، نسبت به بسیج و اطلاعات سپاه پاسداران پروسه دستگیری شما آرامتر و کم فشارتر است. احتمالا از برخورد فیزیکی خبری نیست و یک حداقلی از حقوق اولیه شما رعایت خواهد شد. نقطه مقابل این برخورد ،دستگیری توسط اراذل بسیجی است که از لحظات اول همراه با فحاشی و ضرب و شتم و بعضا استفاده از سلاح سرد در حدفاصل انتقال از محل دستگیری تا محل بازجویی است. به هرحال از دست دادن کنترل اعصاب ،ترس، گریه زاری ،التماس و....هم باعث تنزل شان شما میشود و هم زمینه ساز آغاز فشار بر شما در مراحل بازجویی بعدی می گردد ، ضمن اینکه اصولا این تضرع و لابه ها فایده ای هم ندارد. در کل اکیدا توصیه می شود از خود ضعف بروز ندهید ، حتی اگر احساس درهم شکستگی شدید می کنید ، به خاطر خودتان و ادامه مراحل بسیار حساس و سرنوشت سازی که به مدت نامعلومی در پیش دارید، بهتر است روحیه تان را حفظ کنید و نقطه ضعف دست بازجوها ندهید .

درسهايي از بازجويي 1

بازجویی یک بازی مبتذل حضور ذهن بین متهم و بازجو است که در آن دو طرف منتهای کوشش خود را برای گمراهی یکدیگر به کار می برند البته این بازی که نتیجه آن می تواند عایدات وحشتناکی علیه متهم و له بازجو داشته باشد ، مسلما در شرایط کاملا نا برابر انجام می شود . هدف من در این نوشته بیان تجربیات حاصل از چند بار بازجویی در شرایط مختلف و توسط سازمان های اطلاعاتی رژیم می باشد . لازم به ذکر است بخش عمده ای از مطالبی که بیان خواهم کرد قراین و اسناد مکتوب و معتبری برای آنها در اختیار نداشته و ندارم و صرفا حاصل برهم نهی و کنار هم گذاری یک سری گزاره ها و تجربیات شخصی می باشد . از آنجا که بنده چندین سال را به صورت غیر حرفه ای و حرفه ای از دور و نزدیک با سیاست و عواقب و هزینه ها ی الزامی آن در یک حکومت دیکتاتوری ایدئولوژیک صرف کرده ام ، خودم را در باره ذکر این مطالب هرچند که کاملا دقیق یا طبقه بندی شده نباشد، اولا محق و ثانیا به واسطه اقدامات منجر به غائله اخیر مسئول می دانم که این مطالب را با وجود همه نقایص وارد بر آن بیان نمایم .امیدوارم اگر کسی این نوشته را می خواند نقایص اش را برطرف و نکات اش را افزایش دهد و در اختیار استفاده کنندگان دیگر هم قرار دهد.به واسطه اینکه پیش بینی می کنم با فرو نشستن تب حوادث اخیر مربوط به انتخابات رژیم بنا به رسم یک رژیم با ذات دیکتاتوری آنهم جمهوری اسلامی که قساوت و کینه توزی را نه تنها از ماهیت دیکتاتوری اش بلکه از ساختار و شاکله و خلقیات نیروهای خلص خود و همچنین و بدتر از آن بخش مهمتری از این کینه توزی و سبعیت این حکومت تئوکراتیک از بنیانهای ایدئولوژیک منتسبش بر می خیزد ، لذا من فکر می کنم با رفع تهدید عاجل سرنگونی قهر آمیز ، هر گاه که شعله قیام به هر دلیلی کم شود، رژیم ممکن است دست به تسویه حسابهای عظیمی بزند . مسلما شکل این تسویه حساب برای سران و بدنه جنبش کاملا متفاوت خواهد بود . برای "سر" های جنبش فعلی و آنها که در داخل یا خارج شناخته تر اند به دلایل مختلفی شیوه و فرجام تسویه حساب نرمتر خواهد بود و به شکل محرومیت از یک سری رانت ها ، ترور شخصیتی ، رانده شدن از حلقه های محرمه و ... بروز خواهد کرد. دلایل اقدامات نرم در قبال برخورد با این "سر"ها از قرار ذیل است : هزینه تبلیغاتی سنگین در داخل یا خارج ، بستگی و تعلق فیزیکی بخشهایی از لاشه نظام هر چند حاشیه ای و دست چندم به وجود فیزیکی - روانی این سرها که حذف فیزیکی آنها لاجرم جدایی و پاره گی موضعی نظام در بخشهایی را موجب می شود ، دلیل دیگر این است که خود این آقایان در قسمتهایی از عمر رژیم خود بدنه و موتور ماشین ترور و شکنجه و ارعاب و تازیانه داران بوده اند و به قولی فالانژیستهای دیروز اند که اصلاح طلبان امروز شده اند ! اینها علاوه بر دوستان و روابط خاصی که هنوز در دستگاههای حسی و حرکتی رژیم دارند به بسیاری از شگردها و ترفندهای حذف و ترور شخصیتی رژیم نیز آشنایند زیرا که خود جزو بنیانگزاران آن بوده اند ، و هر گونه فشار بیش از حد به آنها بیم افشای جنایات فاش نشده بسیاری را برای رژیم به دنبال دارد.

اما مسلما برای توده عظیم ملت و جدا از حکومت بسیاری از این امکانات و فرصتها وجود نخواهد داشت ، بازجویی و پروسه قضایی متعاقب آن به دلیل نا آشنایی متهم و یا ترس و فریب خوردن در حین بازجویی و.. بعضا نتایج دردناکی را متوجه شخص و اطرافیان نزدیک می کند . در این مقاله من حاصل تجربیات و خاطرات خود را در دو مقطع قبل و بعد از دستگیری تقسیم بندی و بیان می کنم .

قبل از دستگیری:

همواره پیش گیری از درمان ساده تر و در این بحث خاص، صد البته موثرتر است . زیرا گیر نیافتادن به جهت اهداف سازمانی یا حزبی وتشکیلاتی ایمنتر و به جهت هزینه هایی که فرد باید به مجموعه رژیم بپردازد بسیار مقرون به صرفه تر است. بهترین حا لت این است که اصولا فرد سیاسی در دام دستگاههای حسی حرکتی رژیم گرفتار نشود ، مگر اینکه فرد یا سازمان تعمدا بخواهد با فدای حداکثری و آگاهانه نتیجه سیاسی ، ایدئولوژیک و .. خاصی (مثلا شناسایی خود ، ایدئولوژی ، استراتژی .... به مجموعه نیروهای پوزیسیون یا اپوزیسیون) را دنبال کند . ولی با توجه به وسعت و دامنه نسبتا گسترده شورشهای اخیر که در نتیجه سطح جنبش از یک جنبش کوچک ، منسجم و بسیار پویای برنامه دار به یک جنبش وسیع و پرشور اما کم برنامه و غیرحرفه ای تغییر می کند و لذا شرکت کنندگان آن هم اکثرا تجربه کار عملی سیاسی و یا دیدگاهی جامع و تحلیلی مبتنی بر اصول و چارچوبهای متداول و معتبر سیاسی راجع به مسائل ندارند ، فرض می کنیم اکثر شرکت کنندگان قصد و یا انتظار گرفتاری در چنگال رژیم را ندارند و نسبت به پروسه دستگیری و مسائل و تبعات آن هم اطلاع یا تصور چندانی ندارند. با این تفاصیل مجموعه توصیه هایی برای استفاده این دوستان ارایه می کنم .

1) هویت فرد سیاسی: اصولا با توجه به خط قرمزهای سیال و شناور رژیم اسلامی که همواره به مجموعه وضعیت داخلی یا خارجی آن ارتباط مستقیم دارد ، تعریف جرم سیاسی و مجرم یا متهم سیاسی در این نظام تقریبا غیر ممکن است. تاریخ سی ساله این رژیم مافیایی نشان می دهد که حداکثر همراهی ، تایید یا وابستگی با افکار یا کردار رژیم هم نمی تواند ضامن حفظ ، نجات یا مصونیت فرد باشد از میان بی شمار نمونه تاسف بر انگیز فقط به چند عنوان فردی یا جریان سیاسی اشاره می شود که تاریخچه و فرجام اینها البته بحث دیگری است که ما را در اینجا به آن کاری نیست : آیت الله شریعتمداری ( مرجع تقلیدی که خمینی را از مرگ نجات داد) ، حزب توده و فداییان خلق- اکثریت ، نهضت آزادی ، طیف های متفاوت موسوم به اصلاح طلبان و بالاخره هاشمی رفسنجانی ، میرحسین موسوی و... تمام مثالهای فوق از میان خیل طرفداران و مرتبطانی با رژیم انتخاب شد که در مقاطع مختلفی خدمات بی نظیر و منحصر به فردی برای جمهوری اسلامی انجام دادند که منجر به بقا یا توسعه و خروج از زیر ضربات مرگبار و محتوم دشمنانش شده بود ولی به محض رهایی نظام به طرز عبرت انگیزی درمیان چرخ دنده های باندهای مافیایی و فاشیستی نظام گیر کردند و از هستی ساقط یا حداقل مجبور به تن دادن به حیات خفیف و خائنانه شدند . لذا می خواهم بگویم اینها که خدمتگزاران صدیق و در مقاطع حساسی خودی بودند حسابشان این شده حالا ما غیر خودیها که دیگرحسابمان مشخص است . لذا اولین قدمی که در یک تظاهرات بسیار مسالمت آمیز صنفی (و نه حتی لزوما سیاسی) برداشتید، خواندن یا دیدن اولین کتاب ،فیلم با موضوع فرهنگی ،سیاسی .... خارج از مجموعه افکار رسمی رژیم، لباس یا آرایش خاص ،جنسیت یا شرایط جنسی خاص و......بسیاری بسیار اعمال یا شرایط کاملا عادی دیگر می تواند شما را در لیست مظنونان یا متهمان یا دشمنان بالقوه رژیم قرار دهد و منجر به سطحی از برخورد شود. پس همیشه منتظر برخورد با رژیم باشید تا غافلگیر نشوید.

2) ارتباطات: پس از اینکه هویت خود را به عنوان یک مظنون بالقوه از دید رژیم درک کردید باید برخی از اعمال و عادات را در زندگیتان وارد نمایید یا به تحکیم و هوشیاری پیرامون خودتان با استفاده از آخرین اخبار و تکنیکهایی که برایتان مقدور است بپردازید. بنده با قاطعیت عرض می کنم هر کاری را که با کسی در میان نگذارید، در تلفن راجع به آن صحبت نکنید و بالاخره به شکل ایمن از اینترنت بهره بگیرید ، دستکم به احتمال 90 درصد کشف نخواهد شد.اصولا تا جایی که من فهمیدم سیستم اطلاعاتی رژیم اساسا خبرچین محور است و نه تکنولوژی محور . البته تکنولوژیها و تکنیکهای پیشرفته جاسوسی و کنترل توسط رژیم استفاده میشود، ولی من فکر می کنم همه این کارها زمانی اتفاق می افتد که شما توسط یکی از شاخکهای حسی رژیم رصد شده و آن موقع در کانون توجه قرار می گیرید.

3) مخبریا خبرچین کیست : بنده بر این باورم که خبرچین ها اصولا از دو قماش اند : حرفه ای ها و وابستگان ایدئولوژیک و عامل های موقتی ها. الف) حرفه ای ها :از فاکتورهایی که می توان برای شناخت این گونه افراد استفاده کرد فاکتورهای اخلاقی-شخصیتی است. افرادی که هیچگونه احساسی نسبت به وطن ، محیط زیست ، فرهنگ و.. ندارند و در عوض تمام هدف زندگی خود را پول در آوردن به هر قیمتی و از هر راهی می دانند حداقل به صورت بالقوه می توانند یک خبرچین باشند .نزد اینگونه افراد به هیچ وجه راجع به اعتقادات یا فعالیتهای خود صحبت نکنید حتی اگر فامیل نزدیک یا دوست قدیمی باشند. این صفات را می توان از وجنات و سکنات و ظاهر و باطن افراد دید. همچنین افرادی که علنا و در ظاهر ابراز وابستگی ایدئولوژیک به رژیم یا خطوط فکری و عملی آن می کنند نیز مشخصا باید احتیاط کامل در برخورد با آنها نمود. همچنین افرادی که به نحو شگفت انگیز پرسش برانگیز یا غیر منتظره ای از یک سری امکانات و یا انواع مزایای دولتی بهره مند می شوند نیز دستکم پتانسیل "آدم فروشی" را دارند. مثل آدم خنگی که سراز یک دانشگاه دولتی معتبر در می آورد یا در مقاطع عالی تحصیلی که تناسبی با صلاحیت علمی اش ندارد مشغول به تحصیل می شود. دریافت وامهای کلان و خارج از عرف ، اشتغال بدون طی مراحل متداول و قابل حصول برای همه و ....سایر موفقیتهایی که فرد بدون داشتن صلاحیت از سیستم دولتی کسب میکند وی را در ردیف خبرچین های بالقوه قرار می دهد و اکیدا نباید هیچ گونه حرفی از عقاید و برنامه های عملی تان با وی در میان بگذارید . ب) خبرچین موقتی یا عامل موردی: شناسایی و درک موقعیت خبرچین دائمی و حرفه ای به دلیل صفات فوق الذکر بسیار ساده تر و احتراز از معاشرت آنها نیز عملی تر است . اما عامل موقت ، هم شناسایی و هم اجتناب از برخورد با آنها خیلی دشوارتر و نیاز به حضور ذهن و آمادگی بسیار بالاتری دارد. عامل موقتی کیست؟ واقعیت این است که همه ما انسانها زوایایی در زندگیمان وجود دارد که دوست نداریم هیچگاه نزد دیگران ، حتی نزدیکترینان باز بشود. این زوایا معمولا مملو از مسائل اخلاقی ، مالی یا شخصیتی و ... است که معولا مقیاس بسیار کوچکی دارد ولی همین مسائل بسیار جزیی می تواند توسط نیروهای اطلاعاتی به شکلی اهریمنی به عنوان یک گروگان جهت وادار کردن فرد به انجام خواسته هایشان استفاده شود. بیشترین فشار در میان نیروهای اطلاعاتی رژیم روی سکس و عشق غیرمجاز بر فرد وارد می شود. در وهله بعد مسائل مالی و مثلا جابجا کردن مقادیر بسیار کمی پول و در نهایت از روابط شخصی و احساسات منفی مثل کینه ،حسادت نفرت و ... همه اینها عواملی است که اهریمنان سازمانهای اطلاعاتی یک فرد سست را تسلیم خواسته خود که همانا مراقبت و نقل اخبار از سوژه است می کنند و به این طریق یک عامل موقت ساخته می شود.این عامل موقت معمولا از بین نزدیکترین افراد به سوژه انتخاب می شود.البته به جز این شیوه های تهدید آمیز، تطمیع روش دیگری است که به نسبت کمتر استفاده میشود و مگر سوژه به دلایل خاصی دارای ارزش نسبتا زیاد و یا دسترسی به وی مشکلتر باشد که تطمیع هم توسط پیشنهاد پرداخت پول ، امکانات شغلی رفاهی تحصیلی و ...انجام می شود. عامل های موقتی بالقوه را شناسایی کنید از آنها اجتناب کنید ولی از آنها کینه نداشته باشید چون مجبور به این کار شده اند . به صورت بالقوه آنها افرادی هستند که در زمینه مسائل جنسی تا حدی بی بندو بار نسبت به اصول مراودات مالی لاقید و در برخورد با دیگران احساساتی و هیجانی عمل می کنند یا آرزوها و اهداف رومانتیک در سر دارند.

4) ارتباطات تلفنی: می گویند که سازمانهای اطلاعاتی آمریکا سیستم فیلترینگی به نام "اشلون" در اختیار دارند که در مکالمات تلفنی قادر است به هر تعداد مکالمه در آن واحد نظارت کند و اگر کلمات خاص و حساسیت برانگیزی (از دید مجامع امنیتی) در یک طرف مکالمه گفته شود بلافاصله آن مکالمه ضبط و هر دو طرف مکالمه شناسایی و در کوتاهترین زمان محل آنها به مراجع امنیتی جهت ادامه تحقیقات یا انجام عملیات گزارش می شود. من نمی دانم این قضیه تاچه حد واقعیت دارد ، ولی مدتی پیش از یکی از اساتید دانشگاه در زمینه مخابرات و ارتباطات که در دوایر دولتی مربوطه هم دستی دارد راجع به چند و چون این مساله پرسش کردم و ایشان با توجه به خرید تکنولوژیهای جدید از چین و آلمان و ... امکان این عمل را به درجاتی و تا حد نسبتا زیادی تایید کردند. پس به شدت مراقب ادای کلمات در مکالمات مخابراتی و مخصوصا نوشته ها در اس ام اس ها باشید. یادتان باشد از هیچ واژه حساسیت بر انگیزی استفاده نکنید نام مقامات و مسئولیتهای شناخته شده رژیم و نیز تیتر اخبار روز از این جمله اند، مثل احمدی نژاد- بسیجی-خامنه ای-رئیس جمهور –پاسدار-تظاهرات-دیکتاتور-آخوند-تحریم-مجاهدین خلق و...

5) ارتباطات کامپیوتری: در بیستم آبان ماه گذشته من ایمیلی دریافت کردم مبنی بر اینکه رژیم سخت افزارها و نرم افزارهای لازم برای کنترل کلیه ارتباطات از طریق سرور یاهو را در اختیار گرفته است. این کنترل شامل چت صوتی و نوشتاری از طریق یاهو نیز می شود. البته قبل از این تاریخ هم چندین بار هشدار دریافت کردم ولی اینبار منبع موثق تر و جزئیات بیشتر بود . لذا با توجه به شیوع استفاده از یاهو در ایران نسبت به سایر سیستمها چند تا توصیه ساده می کنم. البته بدیهی است که بحث امنیت ارتباطات یکی از بحثهای تکنیکی روز دنیا است که هر لحظه ابداعات جدید سخت افزاری-نرم افزاری جدیدی در این عرصه اتفاق می افتد که البته این جزو تخصص من نیست و مقصود من هم تا آن حد ریز شدن نیست. با این تفاصیل: الف) برای رد و بدل کردن ایمیل از سرویس دهنده های غیر یاهو مثل گوگل ،aol ، msn و ... استفاده کنید. ب) در صورت استفاده از یاهو از سیستم yahoo briefcase استفاده کنید(استفاده همزمان دو نفر از یک ایمیل بدون ارسال اطلاعات بلکه با ذخیره کردن به صورت درفت save as draft) ج) برای چت کردن از سیستمهای غیر یاهو استفاده کنید مثل نرم افزار اسکای پی skype (اگرچه محدودیت کنفرانس برای بیش از ده نفر دارد) د)اگر وبلاگ دارید و مطالب آن حساسیت برانگیز است به هیچ عنوان در یک هاست داخلی آن را ایجاد نکنید مثل بلاگفا، میهن بلاگ ،پرشین بلاگ و ...بلکه حتما در یک هاست خارجی با امنیت مناسب مثل بلاگر استفاده کنید. ه) کلا برای آپ تو دیت کردن وبلاگ هیچ وقت از منزل یا محل کار اقدام نکنید. و) در هیچکدام از سایتهای داخلی رژیم پیغامی نگذارید که به نحوی منجر به کشف هویت یا آسانتر شدن شناسایی تان شود. اصولا هیچگاه از منزل و یا محل کار در سایت های رژیم پیغام نگذارید. ز)آی دی برای چت و یا ایمیل خود را طوری انتخاب کنید که معرف سن ، جنسیت ، محل تولد ، محل سکونت ،کار، تحصیل ، وابستگی فکری و....نباشد . مگر اینکه خودتان بخواهید به وسیله آن پیامی بدهید.

6) ارتباطات عمومی: همانگونه که قبلا هم توضیح دادم، یکی از مواردی که منجر به امنیت بلند مدت شما می شود ،عدم اطلاع دیگران از کیفیت و کمیت اقدامات شما می باشد ، اما اگر واقعا شخص قابل اعتمادی یافتید (رجوع شود به توضیحات مربوط به خبرچین) و خواستید که به صورت دستجمعی به فعالیت بپردازید مسائل ذیل را در نظر بگیرید. الف) قبل از هر چیز حتما برای روز مبادا و دستگیری آمادگی ذهنی کافی داشته باشید. غافلگیر شدن در هنگام دستگیری می تواند بلافاصله موقعیت را به ضرر شما به سرعت در وضعیت وخیم و بعضا غیر قابل برگشتی قرار دهد. یعنی باور داشته باشید که روز دستگیری می تواند همین روزها و یا ساعات آینده باشد. ب) همواره با اعضای تیم و رفقایتان داستانی راجع به فعالیتهایتان و اهدافتان و نقش خود و دیگران بسازید به نحوی که هیچکدام از مسائل اصلی را در برنگیرد و با تمام جزئیات آن را با رفقایتان از حفظ کنید .لازمست هرچند وقت یکبار داستان را با همدیگر مرور کنید . این نکته از آن جهت بسیار مهم است که اساس و جهت گیری بازجوییها فشار برای کسب اقرار از طریق تاکید بردستکم دو نوع تناقض است ، تناقض در گفته های هر شخص ، تناقض در گفته های شخص با گفته های متهمین هم جرم. ج) اکیدا توصیه می شود از جفت شدن با این افراد بپردازید: افراد بی پرستیژ ، پرگو ، خودنما،کم شخصیت ، کم اطلاع ، کم طاقت ،لجبازو ستیزه جو ، افراد دارای عادات زشت اجتماعی مثل اعتیاد به مواد ، ارتباطات وسیع و بی برنامه جنسی ، افراد جدید آشنا، نکته ای که چند مورد دیدم و خودم هم متاسفانه یکبار انجام دادم اعتماد و اقرار نزد دوست دختر یا دوست پسر است که طریقه آشنایی شان با هم در مجامع عمومی و بدون حفاظ امنیتی و امکان شناخت ،پیش آمده باشد. د) بد نیست اگر بتوانید با دوستان مجموعه تان نوعی از ارتباطات منحصر به خودتان بسازید و با استفاده از یک سری علائم نوشتاری یا آوایی یا سمبولها و یا ترکیبی از اینها ، این ارتباطات در برخی مواقع بسیار می تواند کارساز باشد . من یکبار شخصا در پروسه بازجویی با استفاده از یک نوع مورس ابداعی خودمان اطلاعاتی در مورد اقرار های دوستم و مدارک موجود گرفتم که نسبتا به دردم خورد .

مطالعات: من مبارزه سیاسی را به سه شکل قابل تصور می دانم. "کار چریکی" ، "کار توده ای" (تشابه نام توده با حزب توده صرفا تصادفی است و منظور تایید یا رد خطوط اندیشه و عمل جریان مزبور نیست)و "کارسیاسی " . این البته فقط یک نوع تقسیم بندی است و من دلایلی برای این تقسیم بندی می بینم که باعث می شود حساسیت فنی و میزان تخصصهای لازم جهت احراز هویت در هر کدام از اشکال مبارزات فوق کاملا از یکدیگر متمایز باشد. در این میان "کارتوده ای" هم از نظر میزان آگاهیهای مورد نیاز فنی-تخصصی- سیاسی و..ساده تر و هم از نظر عواقب قضایی آن کم هزینه تر است (می تواند باشد) که اتفاقا در این نوشتار هم مخاطب ، روندگان این مسیر هستند. ولی به هر حال مطالعه برخی از مطالب تفننی مثل بیوگرافی ها ، رمانهای مرتبط ،تاریخ معاصر نوشته نویسندگان بی غرض و نزدیک به صحنه ، تاریخچه مبارزات ضد استعماری دیگر ملل ، در کنار اطلاع از آرایش نیروهای سیاسی در صحنه می تواند حداقل اطلاعات مفید مورد نیاز برای یک عنصر مبارز توده ای- خیابانی باشد. در ذیل به چند کتاب اشاره می کنم:انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران در باره خاطرات زندانیان سیاسی دهه 60، رمان خرمگس اثر اتل لیلیان وینیچ ،جمیله بوپاشا (سرگذشت دختر23 ساله الجزایری در مبارزه با متجاوزین فرانسوی) ، تاریخ سی ساله ایران (عنوان کتاب، اثر شادروان بیژن جزنی مربوط به سالهای 32 تا 52). در مورد کتاب و شخصیت بیژن جزنی بسیار گفته و شنیده شده است. و بنده در اینجا قصد و توان افزودن به این مجموعه را ندارم ولی در مورد ایشان باید گفت که وی به نوعی از کلیه مبارزان و سیاسیون تاریخ معاصر مبرز و متمایز است . وی در دوران مبارزاتی خود ،مبارزه را در سه شکل کار توده ای ، سیاسی و چریکی با بالاترین استانداردها و به صورت کاملا در صحنه انجام می دهد . وی نمونه اکمل هوشیاری ،صداقت و قاطعیت انقلابی است و از نظر من ارزشمندترین سرمایه یکصد ساله اخیر مبارزات آزادیخواهانه محسوب می شود. وی بواسطه حضور اکثر خانواده پدری و مادری در سطوح مختلف سازمان حزب توده ، در دهه 20 وارد شاخه سازمان جوانان حزب توده (که آنزمان فعالترین و مترقی ترین جریان سیاسی چپ بوده) می شود. پس از چند سال پراتیک و کسب تجربه پس از پیروزی کودتای 32 و انفعال حزب توده، با یکی ازدخترانی که در جریان مبارزات با وی آشنا شده و پا به پای یکدیگر ضمن کسب تجربه ، صداقت و شجاعت و آرمانگرایی را در وجود یکدیگر مشاهده می کنند، ازدواج می کند و ضمن اشتغال به کار و تحصیل وگذران معیشت با پشتکار و امید مطالعات تئوریک خود را دنبال می کند و منتظر بروز فرصت می ماند.این فرصت در اوایل دهه 40 با حضور در محیط پویای دانشگاه تهران نصیب وی می شود و به واسطه مطالعات تئوریک و سوابق پراتیکی خود در راس جنبش دانشجویی موفق می شود انرژی جنبش را به بدنه حزب یا جریان نیمه زنده و نیمه مستقل جبهه ملی پیوند بزند ، که تا آنزمان به صورت محفلی از کهن سالان با دیدی کمابیش ارتجاعی و منفعلانه ره می پیمود. و به ناگاه انرژی عظیم جنبش دانشجویی به همراه آرمانخواهی و آگاهی جریان مزبور را چنان تکان می دهد که بسیاری مسائل اوایل دهه 40 به آن مرتبط می شود.و نهایتا پس از گارد بندی قاطع و خصمانه رژیم در برابر مردم به ناگزیر جنبش دوباره عموما مسیر چپ را در پیش می گیرد .که اینجا هم باز بیژن جزنی است که به همراه جمعی دیگر از شایستگان و پاکبازان تحصیلکرده مترقی ترین سازمان چپ کلاسیک با خط مشی چریکی یعنی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را بنیان می گذارد و تا 5 سال رد پای نظرات وی مستقیما و با تاثیر پررنگ در رهبری سازمان قابل مشاهده است و پس از شهادت وی نیز تا مدتها اسلوب و منش فکری و عملی وی برای مجموعه نیروهای صادق و پاکباز چپ فصل الخطاب بوده است.البته من در اینجا قصد روایت سرگذشت ایشان را نداشتم ،چه در این مقال نمی گنجد ، ولی خطوط اصلی زندگی وی از ورود به مبارزه، ادامه مقاومت و حل تضادهای بین تامین معیشت و ادامه مبارزه و زندگی خصوصی ، ازدواج ،کار و نحوه رشد و بلوغ وی از یک عنصر در صحنه تا یک رهبر صحنه گردان به نظرم باید برای هر عنصر تغییر طلبی با هر گرایش فکری و عملی نصب العین بشود. بیژن چپ بود ولی ازاده بود و آزاد و انقلابی و سازش ناپذیر زیست تا مرد و "میهن" دید که خون بیژن ستاره گشت و از آن چه سان شراره دمید. اگر مبارزه با رژیم از نوعی تضاد ایدئولوژیک سرچشمه گیرد ، شخص محتملا مطالعاتی له ایدئولوژی متبوعه و علیه ایدئولوژی حاکم انجام داده است.

تقدیم به ندا و سهراب و دیگر شهیدان شهر....

یه شب مهتاب 
ماه میاد تو خواب
منو میبره  کوچه به کوچه
باغ انگوری  باغ آلوچه
دره به دره صحرا به صحرا
اونجا که شبا پشت بیشه ها
یه پری میاد ترسون و لرزون
پاشو میزاره تو آب چشمه
شونه میکنه موی پریشون
یه شب مهتاب  ماه میاد تو خواب
منو میبره ته اون دره
اونجا که شبا  یکه و تنها
تک درخت بید 
شاد و پر امید
میکنه به ناز  دستشو دراز
که یه ستاره بچکه مثه یه چیکه بارون
یه جای میوه ش  
سر یه شاخه ش
بشه آویزون
یه شب مهتاب 
ماه میاد تو خواب
منو میبره از توی زندون 
مثه شب پره  با خودش بیرون
میبره اونجا که شب سیاه
تا دم سحر
شهیدای شهر
با فانوس خون
جار می کشن
تو خیابونا
سر میدونا
عمو یادگار
مرد کینه دار
مستی یا هشیار؟ خوابی یا بیدار؟
مستیم و هشیار
شهیدای شهر
خوابیم  و بیدار
شهیدای شهر
آخرش یه شب  
ماه میاد بیرون
از سر اون کوه
بالای دره
روی این میدون
رد میشه خندون
یه شب ماه میاد .......